لا طعام
به نام خدا
پنج شنبه ۹ مرداد بعد از نماز ظهر و عصر من و حسین آقا تصمیم گرفتیم ، با اتوبوس 🚌 به مرز مهران برویم ، چون برای برگشتن بلیط هواپیما ✈️ در تاریخ 📅 چهارشنبه ۱۵ مرداد گرفتیم.
امسال تصمیم گرفتیم ۲ نفری به راهپیمایی اربعین برویم و بچه ها رو پدر شوهر و مادرشوهرم بگیرند و چند روز ، قبل رفتن شان به راهپیمایی اربعین، به پدر و مادر تحویل بدن.
جمعه ظهر به مرز رسیدیم ،چون ما یک هفته زودتر ، برای راهپیمایی رفته بودیم ،نجف خیلی خلوت بود و موکبی نبود بخاطر همین همسرم گفت :که هتلی برای اقامت بگیریم و غذا هم خریدم ،بعد از ظهر تصمیم گرفتیم، به راهپیمایی اربعین برویم چون دیر می شد.
تا ساعت ۱۲ شب پیاده روی کردیم ،بعد به موکبی برای استراحت رفتیم بعد از نماز صبح تصمیم گرفتیم به راهپیمایی برویم.
بسیاری از موکب ها راه نیفتاده بود، و بیشتر موکب های عراقی به زائران خدمت می کردند.
من توی این ۳ روز راهپیمایی اربعین، بعد از نماز ظهر و عصر تا ساعت ۴ دلتنگ فرزندانم می شدم،و خیلی متاثر بودم،تا ساعت ۴ که حسین آقا را میدیدم و با هم به راهپیمایی می رفتیم دوباره ، دلتنگی هایم را فراموش می کردم.
راهپیمایی ما ۳ شبانه روز طول کشید تا اینکه، شب دوشنبه ۱۳ مرداد به موکبی که خانه بود ، در کربلا رسیدیم و همانجا خوابیدیم ، صاحب خانه خیلی مهربان بود، مرا مرتب از خواب بیدار می کرد و می گفت طعام ، من فکر کردم که در ظرف خرما هست و وقتی با دست غذا را لمس کردم دیدم، که بادنجان با پلو هست و من هم اشتها نداشتم گفتم : لا طعام ،
صبح شد و به حرم امام حسین علیه السلام و حرم حضرت اباالفضل علیه السلام رفتیم.
من و حسین آقا توی بین الحرمین نشسته بودیم و به خاطر کولهپشتی هایم تصمیم گرفتیم نوبتی به زیارت برویم، بعد از نماز و زیارت برای صرف ناهار به بیرون بین الحرمین رفتیم،
من در بازار به حسین آقا گفتم برای بچه هایمان سوغاتی بخریم ایشان هم قبول کرد، و دو تا خرگوش 🐇 و دو تا اسپیکر قشنگ خندیدم.
بعد هم به محله ای که پارسال رفته بودیم برای صرف ناهار رفتیم آنجا همیشه قرمه سبزی داشت، و با اینکه ساعت ۳یا ۳و نیم بعد از ظهر بود باز هم قرمه سبز ی داشت ، جایتان خالی قرمه سبزی رو خوردیم
ساعت حدودا ۴ بعدا زظهر بود که حسین آقا گفت که دیگه وقت نداریم به کاظمین برویم چون فردا ساعت ۸ و بیست دقیقه پرواز ✈️ داشتیم،
من هم گفتم با نشان نگاه می کنم که فاصله کربلا تا کاظمین و سامرا چقدر هست و دیدم ۲ ساعت با ماشین 🚗 تا کاظمین مسافت هست و لی با سامرا مسافت زیادی بود ،بعد تا ما تصمیم گرفتیم به کاظمین برویم یک ون هم پیدا شد که کاظمین می برد و توفیقی شد برایمان تا آنجا هم برویم ، یک زیارت مختصر کردیم و با یک تویوتا که ساعت ۱۲ نیمه شب حرکت کرد به سمت نجف رفتیم ، ساعت ۳ نیمه شب به نجف رسیدیم مسافتی تا حرم امام علی علیه السلام رفتیم ولی آنقدر خسته بودیم که روی موکتی بیرون حرم به خواب رفتیم، و یک بار برای نماز صبح بیدار شدیم ،بار دیگر ساعت ۵ و نیم یا ۶ بود بیدار شدیم ولی چون دیر شده بود توفیق زیارت امام علی علیه السلام، رو نداشیم و نزدیک حرم به ایشان سلام دادیم.و در آخر سفرمان به پایان رسید.
تصاویر